ویل را نگاه می کنم که روی صندلی کنار من می نشیند. آن را عقب می کشد تا مطمئن شود فاصله ی ایمن را رعایت کرده.
نگاه جدیدی که دقیقا نمی شناسم چشمانش را پرمی کند، نگاه تمسخرآمیزیا طعنه زننده ای نیست، کاملا آزاد است، صادقانه است.
آب دهانم را به سختی قورت می دهم و سعی می کنم احساساتی را که در حال فوران اند سرکوب کنم. اشک چشمانم را پر می کند.
آرام شروع می کند به آواز خواندن.
مثل بچه ها می زنم زیرگریه: « از این جا برو، عین احمق ها شدم» و با پشت دستم اشک هایم را پاک می کنم و سرم را تکان می دهم.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 216 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 44 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9786008812517 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.