گفتم: «فاضل اسپانیولی وقتی میخواست سوار قطار بشود و از ماکوندو به روستای زادگاهش در اسپانیا برود.بازرسان قطار می خواستند سه صندوق دست نوشته هایش را به واگن کالا ببرند او سر فحش را به جانشان کشید و سرانجام موفق شد صندوق های دست نوشته هایش را با خودش به واگن مسافری ببرد.آخرین جمله اش قبل از حرکت قطار و پیش از آن که در روستای زادگاهش ناامید شود،این بود:«روزی که قرار بشری در کوپه ی درجه یک سفر کند،ادبیات در واگن کالا،دخل دنیا آمده است.» پروانه گفت: «دنیای بدون ادبیات قبرستان است.» گفتم: «کتاب کالاست، اما منظور مارکز جدایی انسان و ادبیات است. این جدایی اگر روزی سر بگیرد دخل آدم را می آورد. در آن روز دیگر غریزه ی عشق حریف غریزه ی مرگ نمی شود و دنیا قبرستان خواهد شد.»
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 182 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1395 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9786003671607 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.