هوا خیلی آهسته تاریک میشود. پل در سالن به ایرن و کلر ملحق میشود دنبال هم میروند وقتی یکی از آنها جا به جا میشود بقیه هم دنبالش میکنند همه به اتاق کلر میروند گریه کنان بالا آمده است گفته میخواهد تنها باشد موقع غذا بود کلر به ماهی اش دست هم نزد ده لیوان آب خورد گلویش خشک بود و احساس خفگی میکرد از جایش بلند شد پل و ایرن به هم نگاه کردند هرکدام از یک طرف میز بدون هیچ حرفی بلند شدند و بشقاب به دست به نوبت از پلهها بالا رفتند.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 152 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1398 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9789644083884 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.