ای کوهستانها، شما هرگز چیزی نخواهید بود
مگر تصویر دوردستی از این زن
و اینک من چیزی نیستم
مگر قطرهی بارانی بر پوست او
از چهرو بهدست خویش سرزمینهای افسانهای را برای خود میآفرینیم، اگر قرار است تبعیدگاه دلمان باشند؟ همهی آن چیزهایی که مرا به وجد آوردهاند، همهی آن چیزهایی که سرم را به دوران واداشتهاند، از جمله موسیقی، نقاشی، قهرمانگرایی و شعر، و هنگامی که به پشت سرمینگرم به نظر میرسد که از هر طرف به سوی من سرازیرند، در من به هم میرسند، همانند زمان بذرافشانیها، بارور ساختن خاکی یگانه، برداشتن خرمن زندگیام، آماده ساختن گیاخاک عشقم. واگنر یا چایکوفسکی، شکسپیر یا رمبو… ورمییر یا دلاکروا… یک مرد چیزی نیست جز اسباب آمادهای برای دستان یک زن، و برای زنان، پیش از هر چیز، رنجها و رویاها هستند که مرد را شکل میدهند و از آن الگو میسازند، شکل میدهند این مادهی خام را که مرد نام دارد…
لویی آراگون، دیوانهی الزا
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 352 |
نوع جلد | گالینگور |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | اشعار خارجی |
شابک | 9789643519728 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.