نگاه ناخدا به سمت فرمینا داثا چرخید و بر پلکهایش نخستین بارقههای یخچههای زمستانی را تشخیص داد. سپس فلورنتینو آریثا را برانداز کرد، با سلطه خلل ناپذیرش بر خویش و عشق تهور آمیزش، و تردیدی دیر هنگام گریبانش را گرفت که باعث هراسش شد: آنچه حد و مرز نمیشناسد زندگی است نه مرگ. ازش پرسید: خب، جنابعالی خیال میکنید تا کی میتوانیم این رفت و برگشت مردهشور برده را ادامه بدهیم؟ فلورنتینو آریثا پاسخ را از پنجاه و سه سال و هفت ماه و یازده روز پیش به اضافه شبهایشان آماده در آستین داشت. گفت: تمام عمر. «عشق در روزگار وبا» روایت بیش از نیم قرن شیدایی است که تاماس پینچون دربارهاش با وجد میگوید: واقعا محشر است
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 468 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 9 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9789642953516 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.