کودک مُرد. چند ثانیه کافی بود. دکتر تأئید کرد زجر نکشیده. او را در کیسهای خاکستری خواباندند و چفت و بست براق را از روی جسم پارهپارهای گذراندند که وسط اسباببازیها شناور بود. وقتی نیروهای امدادی رسیدند دخترک امّا هنوز جان داشت. مثل حیوانی وحشی جنگیده بود. آثار نزاع و تکّههای پوست زیر ناخنهای سستش پیدا شد. در آمبولانسی که او را به بیمارستان میبرد، به خود پیچیده و تشنج کرده بود. چشمهایش از حدقه بیرون زده بود و به نظر میرسید هوا را جستوجو میکند. گلویش پُر از خون شده بود. ششهایش سوراخ و سرش به شدّت به کمد آبی کوبیده شده بود.
از صحنهی جنایت عکسبرداری شد. پلیس اثر انگشتها را ثبت کرد و مساحت حمام و اتاق بچّهها را اندازه گرفت. روی زمین، فرش کودکانهای که نقش سفیدبرفی بر آن دیده میشد آغشته به خون بود. میز کودک نیمهواژگون شده بود. اسباببازیها در کیسههای شفاف قرار گرفت و مُهر و موم شد. حتّا از کمد آبی نیز در دادگاه استفاده خواهد شد.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 200 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1396 |
موضوع | داستان فرانسوی |
شابک | 9786003762039 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.