همه چیز توی یک لحظه اتفاق افتاد: در پناه آن تاریکی، حول یک لیوان، با تماس دو انگشت، چشم و گوش دست ها باز شد.
حالا هیچ چیز سرجای قبل نیست: همه جا روشناست.روی تخت آرام گرفته اید. سوغات آذر، ماه گردن آویز، روی سینه ی توست، مچ بندت به دست آذر و جای خالی قاب عکس منصور به دیوار. حالا اگر یک چیز از زندگی نفهمیده ای. حالا می دانی مرد شدن، تصویری است که فقط میتوانی توی چشم های راضی یک زن ببینی.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 252 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1399 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9786007405475 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.