ببعی و جیرجیرک همسایه بودند.
یک روز جیرجیری هر چه جیرجیر کرد، ببعی بع بع نکرد. جیرجیری بالش را کوبید به پنجره، اما جوابی نیامد.
می خواهی بدانی ببعی کجا رفته بود؟ کتاب را بخوان تا بدانی
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 12 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | داستان کودک |
شابک | 9786004135795 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.