خاکش کردیم و برگشتیم... خسته و مانده... گریان و خندان برگشتیم... سر بلند کردم؛ ماه سیمایی شبیه پدرم داشت و از پشت پارهابری سفید سرک میکشید. آخرین نگاهم را به سوی گور برگرداندم... بعضی از خواهرانم با وجود سگ و گربه و سنجاب و کبوتر و میمون و روباهها اجتناب کرده و برنگشتند... کاروان پدرکشته، حرکت کرد و به راه افتاد. آنها خودشان را کنار کشیدند. برخی از نامادران به بهانهی تمام نکردن فاتحه، خود را عقب انداختند... وای از ویران شدن طویلهها و شکسته شدن قفسها و فروریختن لانهها و خاموشی حصارمان...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 107 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 10 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9789643622084 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.