در جایی یکی از آدمهای نمایش میگوید: «بهشت افسانهست ولی تنگۀ ظلمات افسانه نبود، و من اونجا رو دیدهم. خیلی شبیه شهرکها و مجموعههایی بود که طراحی کردید و ساختید. شما رفتید دنبال بهشت گمشده، اما به تنگۀ ظلمات رسیدید و چون نتونستید اونجا رو به شهرتون بدل کنید، پس شهرتون رو به تنگۀ ظلمات بدیل کردید. بله اونجا براتون بهشت وارونه بود و به همین خاطر هرگز جرئت برگشتن بهش رو نداشتید.»
و بدینگونه نمایش گزارشیست از سرحدات میان دوزخ و بهشت، نه در عالم مثال و تمثیل، بل در همین جغرافیای زمینی و سرزمینی، همچون قربانگاهی که در آن هر ایده و آرزو شمایلی عقیم و واژگون مییابد؛ و پس سفرنامۀ برزخ سفریست در برزخ این بهشت وارون و این دوزخ ناموزون.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 88 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | نمایشنامه |
شابک | 5-62-7554-622-978 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.