طبق معمول اول پای کسب و کار در میان آمد. پولینا همین که دید پولی که به او دادهام هفتصد گولدن بیشتر نیست، اوقاتش تلخ شد. اوقاتش تلخ شد. به خودش اطمینان داده بود که جواهراتش را در پاریس کمکم هم که گرو میگذاشتم دو هزار گولدن میشد. گفت: صددرصد مقداری پول لازم دارم. باید هم به دستش بیاورم و الا کارم زار است.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 236 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 13 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | ادبیات کلاسیک جهان |
شابک | 9789644482380 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.