وای!چه مشکلات بزرگی داریم!
واقعا دلم می خواست که آینه ی جادویی توی زیر زمین خانه مان من را به خانه دوستم ببرد تا شب را در آنجا بگذرانمولی به جایش از یک داستان سر در آوردم؛داستان شنل قرمزی!وقتی من و برادرم جونا توی جنگل قصه ی شنل قرمزی فرود آمدیم،سعی کردیم تا به او درباره ی گرگ بزرگ،بدجنس و گرسنه ای که می خواست دنبال او و مادر بزرگش بیاید،هشداربدهیم.
ولی در خانه ی مادربزرگ شنل قرمزی،اتفاق غافلگیر کننده ای افتاد....
حالا ما باید؛
مراقب باشیم خوراک گرگ نشویم ،
توی خفن ترین خانه ی درختی دنیا قایم شویم.
به شنل قرمزی یاد بدهیم که از حق خود دفاع کند .
به رازی در خانواده مان پی ببریم.
وگرنه حسابی به درد سر می افتیم.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 126 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 14 |
تاریخ چاپ | 1401 |
موضوع | داستان نوجوان |
شابک | 9786004625333 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.