آخرین پیراهن را که اتو کرده بود روی تختخواب کنار میز اتو گذاشت. دو طرفش را به داخل تا کرد، عرضش را به اندازهی چهار انگشت و انتهایش را به اندازهی یک کف دست، بعد آن را برگرداند و کنار بقیه گذاشت. ممتاز بیگ دوست داشت لباسهایش اینطوری تا شوند. جزئیات برایش مهم بود. اولین روزی که به آنجا رفته بود، همهی کشوهای آشپزخانه و اتاق خواب را بیرون کشیده بود تا جای همهچیز را به او نشان بدهد... .
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 192 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1397 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 978-6006298696 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.