پدر و مادر یولیان به قلعهیی خانه داشتند، در دل بیشهها، به دامان تپهیی. چاربرج گوشهها بامهای نکداری پوشیده فلسهای سربی داشت، و پایه دیوارها نهاده بود بر تختههای سنگ، که تیز تا ته کندهها فرود میامد. فرش حیاط به پاکیزگی سنگفرش کلیسایی بود. ناودانهای دراز، به هیات اژدران نگونپوز، آببارانها را به مصنعه میشاریدند، و بر لب پنجرهها، به هر طبقه، در گلدانی از سفال نگارین، گلکرده بود ریحانی یا گل آفتابگردانی.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 222 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 3 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | مجموعه داستان خارجی |
شابک | 9786005193831 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.