سربازرس مگره عضو گروه ضربت شماره یک نیروی پلیس سرش را از روی میز بلند کرد.بهنظرش آمد بخاری آهنی وسط دفتر که لوله سیاهش تا سقف بالا رفته بود.مثل همیشه پر سر و صدا نیست.تکه کاغذی را که خوانده بود کنار گذاشت.به زحمت بلند شد.دریچه ی هوای دودکش را تنظیم کرد و سه بیلچه زغال سنگ ریخت داخل بخاری. بعد پشیت به بخاری پیپش را پر کرد و یقه پیراهنش را شل کرد.از این یقه هایی بود که در پایین گردن بسته میشود...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | پالتویی |
تعداد صفحه | 154 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1399 |
موضوع | داستان خارجی |
شابک | 9789643639211 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.