شنیدهام که هر زنی با داشتن ظاهری آراسته، نه تنها مورد توجه مردان خواهد بود بلکه به خواستههای خود نیز دست خواهد یافت؛ پس من نیز این شیوه را به کار خواهم گرفت. خود میدانم بزرگ شدهام اما هنوز هم این رشد جسمانی نمود چندانی ندارد و از این رو با تجدید نظر در وضع ظاهری و لباس پوشیدنم نه تنها رشد و بلوغ خود را نمایان خواهم ساخت، بلکه بدان نمود و جلوه بیشتری خواهم بخشید. نوامبر گذشته چهاردهمین سال زندگیام را جشن گرفتم و این دفتر خاطرات زیبا و دوست داشتنی هدیه پدر در چهاردهمین زادروزم بود. دفتری که دریغم میآمد برگهای سپید و زیبایش را با نوشتههای خود سیاه کنم. قفل کوچکی که بر لبه جلد آن قرار دارد این امکان را به من میدهد که آن را چون صندوقچهای کوچک قفل نمایم و هر آنچه را در آن است دور از دسترس دیگران، برای خودم نگهدارم، تنها برای خودم. حتی خواهرم ژولی نیز از آنچه بر برگهای آن نقش میبندد آگاه نخواهد شد. این دفتر آخرین هدیهای بود که از پدر نازنینم گرفتم. پدر من فرانسوا کلاری، تاجر ابریشم بود و در بندر مارسی سرگرم تجارت بود اما دریغا که دو ماه پیشتر به سبب ناراحتی ریه برای همیشه ترکم کرد و تنهایم نهاد و...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | وزیری |
تعداد صفحه | 720 |
نوع جلد | گالینگور |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 4 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9789645967473 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.