شاعری که طی سال ها دوست ما شده بود و هر روز شعر می نوشت.در هنگام بیماری به دیدار ما می آمد.برای ما گل سرخ و دارو می آورد.وقتی شنیدیم سکته کرده است به بیمارستان رفتیم.من و نقطه،دو نقطه،ویرگول سوار آسانسور شدیم.در آسانسور مردم مارا با وحشت نگاه میکردند.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | جیبی |
تعداد صفحه | 48 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1394 |
موضوع | داستان کوتاه ایرانی |
شابک | 9789648765830 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.