دانشجوی جوان و فقیری به نام راسگولنیگوف که برای به دست آوردن مقداری پول، اشیاء قیمتی خود را پیش پیرزنی رباخوار گرو می گذارد، به ناگاه براثر افکار و اصولی که خود نیز با آن ها آشنایی ندارد، پیرزن و خواهرش را به قتل می رساند و جواهرات و اموال آن ها را سرقت می کند، اما به خاطر گرفتاری در دام عذاب وجدان و کسالت از خرج کردن آن ها دست می کشد و با مکافات حاصل از جنایتش روبه رو می شود. در میان این تاریکی و جنون، دل بستن به دختری تن فروش، نور امید را به زندگی اش می تاباند.

ما آب حیات می فروشیم.

کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور

فروشگاه اینترنتی کتاب وب