احساس می کنم در دلم چرخ گوشت روشن است. به پنجره ی کوچک حمام، که نور آفتاب از آن به داخل می تابد، خیره می شوم و خودم را سرزنش می کنم که چرا تعلل کردم و نرفتم به داخل ماشینش نگاهی بیندازم. شاید اگر این کار را کرده بودم، خیلی چیزها عوض می شد. شاید به من می گفت که حالش خوب است. شاید هم می گفت ک ماشینش خراب شده و منتظر است کمک از راه برسد. من هم می گفتم تا رسیدن کمک کنارش می مانم. آن وقت اگر روی حرفش می ایستاد و اصرار به رفتن من می کرد به قضیه شک می کردم کمی بیشتر با من صحبت کند؛ و شاید حالا او زنده بود!
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 348 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9786226513661 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.