بسیاری از مدیران دیر یا زود، نوعی بیداری و آگاهی ناگهانی را احساس می کنند که باعث می شود آنان در برابر پیش فرض ها، منافع، رویکردها یا ارزش های پایه یا نهفته در سازمانشان قرار گیرند؛ سازمانی که احساس می کنند کند و سنگین، ناعادلانه و حتی کاملا منحرف شده است. برای نمونه، معاونی ممکن است به این نتیجه برسد که لازم است افراد رنگین پوست بیشتری بتوانند در شرکت به سمت های بالاتر دست یابند… اما بسیاری از این گونه افراد که خواهان اجرای تغییراتی این چنینی هستند در نهایت با آشفتگی و وضعیتی غامض رو به رو خواهند شد؛ اگر با صدای بلند هدف و طرز تفکرشان را اعلام کنند، دیگران نسبت به آنان موضع خواهند گرفت یا واکنش منفی نشان خواهند داد، اگر ساکت بمانند و طبق قواعد پذیرفته شده بازی کنند از درون نسبت به خود رضایتی نخواهند داشت. آیا راهی وجود دارد که بتوان میان این دو وضعیت قرار گرفت و نه از آن سوی بام افتاد و نه از این سوی بام؟

ما آب حیات می فروشیم.

کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور

فروشگاه اینترنتی کتاب وب