شوخی نبود من الفبای خواستن را با طاها یاد گرفتم و در تمام تمرین هایم ، تمام سر مشق هایم ، عشق ، یاد و حضور طاها بود . حکم ماهی جدا افتاده از دریا را داشتم که تن نازکش را روی شن های داغ ساحل انداخته و تقلا کردنش را به نظاره نشسته اند.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 500 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1399 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9786001871573 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.