«خیلی عجیب است که بیشتر اوقات چهرهها و نامها یادم نیست، ولی جزئیات تنها را به یاد میآورم. با این حال، گاهی هم اسمی به خاطرم میرسد، ولی نمیدانم مال کدام تن است. این زنها الان کجایند؟ مامانبزرگ صدایشان میکنند؟ مامانبزرگِ خالی، یا کسی هم هست که هنوز به اسم صدایشان کند؟ پیری یکجور بینامی به آدم میدهد.» (از داستان «پیمان خونی»)
ما گوشهی دنجی از قارهی امریکاییم که در آن نه نفت پیدا میشود، نه سرخپوست، نه مادهی معدنی، نه آتشفشان و نه حتی ارتشی که کودتا کند. ما کشور کوچک داستان کوتاهیم. (ماریو بندتی)
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | جیبی |
تعداد صفحه | 160 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 978-964-209-411-0 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.