مردی پینه دوز به نام مارتین آدویچ در شهری زندگی می کرد. اتاقی با یک پنجره در زیرزمین داشت. پنجره ی آنجا رو به خیابان بود. از پنجره اتاق او آمد و شد مردم دیده می شد. با اینکه مارتین ادویچ فقط پاهای ایشان را می دید، از کفش هایشان تشخیص می داد که چه کسی رد می شود. مدت مدیدی بود که مارتین در همان زیرزمین زندگی می کرد و آشنایان بسیاری داشت. به ندرت کفشی را می دید که یک یا دو بار از زیر دستش رد نشده باشد. برای برخی از کفش ها کفی انداخته بود، برخی را وصله زده بود، برخی را دوخته بود یا رویه شان را تعویض کرده بود. بارها نتیجه کار خود را روی کفش ها دیده بود
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 88 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1401 |
موضوع | مجموعه داستان خارجی |
شابک | 9786007826997 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.