آسیاب کنار فلوس زمانى آغاز مىشود که ماگى نه ساله است. طفل خردسال از هماکنون دستخوش ناراحتى است: ناراحتى از بابت موى صافش، رنگ پوستش، خلقتش، پریشانى خیالش، و از سوى برادر گلگونهاش که مورد پرسش او است. ماگى نیز مانند پدر جوشى خود ـ صاحب آسیاب ـ که زندگى و خویشانش را سخت «گیجکننده» مىیابد به علت سرشارى نیرو و رگههاى مخالفى که در سرشت او است و نیز دشوارى سازش با محیط برون، به ندرت احساس آسایش خاطر مىکند. اما برخلاف پدر نمىتواند گناه این امر را به گردن «دغلان» و نابکاران بیندازد و با دعواهاى حقوقى و وام گرفتن و وام دادن و شات و شوت کردن یا به شلاق بستن اسب با این وضع مقابله کند. در عوض عروسکش را به دیوار مىکوبد، دخترخالهاش را در گل مىاندازد…
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 628 |
نوع جلد | گالینگور |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 6 |
تاریخ چاپ | 1401 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9789646736412 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.