شب کریسمس است و پدرو پسری بعد از چند سال همدیگرو می بینند. پدر می خواهد تا دیر نشده ماجرایی را تعریف کند .همان موقع کع درباره دخترکی شجاع حرف می زند حقایق را هم درباره خودش فاش می کند:موفقیت هایش در کسب و کار،اشنباهاتش در مقام یک پدر،ندامت های گذشته اش و امیدهایش به آینده.
در شب کریسمس به پدر فرصتی می دهند تا کلری فوق العاده انجام دهد و بتواند سرنوشت دخترکی را که اصلا نمی شناسد،تغییر دهد.اما قبل از انجام بهترین معامله در کل زندگی اش،باید بفهمد زندگی اش جه ارزشی داشته و فقط پسر میتواند جواب این سوال را بدهد.
فردریک بکمن در رمان کوتاه و من ودستت داشتم با شوخ طبعی و لحنی پر احساس به ما یادآور میشود که زندگی هدیه ای گذراست و میراثی که بر جا می گذاریم به این بستگس دارد که چگونه این هدیه را با کسانی که دوستشان داریم تقسیم کنیم.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | پالتویی |
تعداد صفحه | 64 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9786008066866 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.