درست در میانهٔ قرن بیستم است که عشق ماریا کاسارس و آلبر کامو به اوج میرسد. کمابیش هر روز آفتاب نامیرای الجزیره آسمان ابری پاریس را میشکافد و بر بالکن آپارتمان در میدان سنمیشل میتابد. در روزهای سال 1950 ماریا ــ این تبعیدیِ ابدی ــ سرانجام میهنِ واپسینش را مییابد: دستها و واژههای آلبر. نه تبعید، نه اقامت اجباری، نه مرگ عزیزان، نه «کوههایی که در فاصله سردند» جلودار تابش این خورشیدهای دوگانه بر همدیگر نمیشوند و راه هر دو در این سال بهرغم همهٔ مصائب به یگانگی میانجامد.
ماریا خود را اسپانیای ویران تصور میکند و از آلبر ــ این الجزیرهٔ روح ــ میخواهد که بیاید و احیایش کند، و آلبر الجزیره را، آفتاب و نوشتن و جنوب را، سراسر در چشمهای ماریا بازمییابد. از همین روزهاست که دیگر نه دور از هم نه نزدیکِ هم، که در درون یکدیگر آشیان میکنند.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 662 |
نوع جلد | گالینگور |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 4 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | نامه های عاشقانه آلبر کامو و ماریا کاسارس |
شابک | 978-600-490-052-2 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.