دایی وانیا (1899). پروفسور سربریاکوف، دانشمندی میانمایه و متظاهر، سالهاست که با جان کندن دخترش سونیا و برادرانش ایوان که اداره ملکی را که از زن مرحومش به میراث برده به عهده دارند، زندگی بیدغدغهای را میگذراند. سربریاکوف حالا با یلنا، دختر جوانی که مجذوب شهرت او شده، ازدواج کرده است. بیقراری یلنا و خودخواهی سربریاکوف کار اداره ملک را مختل میکند و این اوضاع متشنج وقتی به اوج خود میرسد که سربریاکوف اعلام میکند میخواهد ملکش را بفروشد و در شهر زندگی کند.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 112 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 18 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | نمایشنامه |
شابک | 9789643412708 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.