در قلب هایتا بالا رفتن سن و تجربه نتوانسته بود جایگزین توهمات جوانی شود. اندیشههای او ناب و دلپذیر بودند چون زندگیاش ساده بود و روحش به دور از جاهطلبی. با طلوع خورشید از خواب برمیخاست. برای عبادت به معبد هاستور، خدای چوپانان، میشتافت که صدایش در گوش هایتا طنینانداز بود و از آن لذت میبرد...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 180 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1396 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9786002293961 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.