نمیدانست چرا؟ ولی دلش میخواست تا ابدیت روی همین صندلی بنشیند و در این نورکمرنگ و خیالی به شاهین خیره شود…این چه حسی بود خدایا؟ چه حسی بودکه لیلا این همه سعی درگریز از آن داشت ولی روزبهروز بیشتر به سمتش کشیده میشد؟!
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 505 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 4 |
تاریخ چاپ | 1399 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9789643729127 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.