کلاغ کوکی به پهلو افتاده بود و با یکی از چشم های ریز و درخشانش خیره به سِرِن نگاه می کرد...
شبی سرد و یخ زده در ایستگاه قطار، غریبه ای لاغراندام بستهای روزنامه پیچ به سرن رِیس می دهد، اما او نمیداند این بسته مرموز چه دردسری در خودش جای داده است. سرن سوار بر قطار به سوی زندگی جدیدش در حومه شهر حرکت می کند. اما به مقصد که می رسد، درمی یابد امیدش برای داشتن کریسمسی شاد در آنجا توهمی بیش نبوده است...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 152 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 3 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | داستان کودک |
شابک | 9786004627023 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.