این رمان داستان تصادفی مرگبار را روایت میکند که در خارج از اورشلیم رخ میدهد و در طی آن تاریخ بازگو میشود.
میلاد سلامه، پسر پنج سالۀ فلسطینی و همکلاسیهایش هنگام رفتن به اردو، دچار حادثه میشوند و اتوبوس آنها با یک کامیون برخورد میکند. هنگامیکه میلاد با مادرش خداحافظی میکند، هوا بارانی است و عابد، پدرش، هنوز خواب است. این همان روزی است که زندگی عابد سلامه برای همیشه تغییر میکند