داستانهای پریان گونهای خاص از ادبیات فانتزی هستند که عموما با درهم آمیختن مضامین عاشقانه و گاها قهرمانانه، طیف وسیعی از مخاطبان عام و خاص را به خود جلب کردهاند. خانم کینگفیشر در این رمان تعریف جدیدی از داستانهای پریان ارائه داده است که باعث تحسین منتقدین و صاحبنظران شده است.
رمان گزنه و استخوان با تصویری از زن قهرمان آغاز میشود که در حال ساختن مجسمهای از سگ با استخوان است. پس از این روایت غیرخطی رمان آغاز میشود و داستان با فلشبک روایت میشود. مارا، دختر جوان و سومین پرنسس از خاندان سلطنتی، در نقش قهرمان ظاهر میشود و داستانی قهرمانانه با الگوی پریان را شکل میدهد. دو خواهر بزرگتر مارا به یک مصیبت گرفتار شدهاند و مارا بر خود لازم میبیند که کاری کند. بزرگترین خواهر یعنی دامیا، مدتی پس از ازدواج با پرنس ورلینگ به مرگ عجیبی از دنیا میرود. مدتی بعد خواهر دوم به همسری ورلینگ در میآید و پس از مدت کوتاهی دختر کوچک خود را از دست میدهد. نفرین و سیاهی گویا همزاد ورلینگ است و پس از ورود به زندگی هر دختری او را دچار تباهی میکند. در مراسم تدفین، خواهر دوم همین موارد را به مارا میگوید و او را از خطری که در زندگیاش وارد شده، آگاه میکند. مارا پس از شنیدن روایت دردناک خواهر، متوجه میشود این خطر نهتنها جان خواهرش تهدید میکند؛ بلکه پس از او نوبت خودش خواهد بود که به همسری ورلینگ در بیاید. سفر قهرمانانه مارا از همین نقطه آغاز میشود. او نخواهد توانست بهتنهایی به مصاف پرنس ورلینگ برود؛ پس بهناچار در میان اوهام و ترس خود را به جادوگر بزرگ میرساند. جادوگر برای کشتن ورلینگ سه شرط تعیین میکند؛ ساختن ردایی از گزنه، ساختن سگی با استخوان و به دام انداختن نور ماه در یک شیشه.