تیم زیر دوازده سال یونایتد برای مسابقات قهرمانی وارد لهستان شده. توماس، دروازهبان لهستانی تیم، از طرفی خوشحال است که در سرزمین مادریاش بازی میکند و از طرف دیگر، با رایان، کاپیتان تیم، مشکل دارد. رایان از لهستان و لهستانیها بدش میآید و رفتارش باعث شده تا تیم یونایتد در زمین بازی و بیرون زمین دچار مشکل شود.
هارلی اسمیت نوزده ساله به کار و زندگی خودش مشغول است. پیتزا میخورد، سرکار میرود، از قدرتهای مخصوصش یواشکی استفاده میکند و فیلمهای تینیجری میبیند.
«مریم» و «یادگار» خواهر و برادری هستند که در یک خانواده سنتی زندگی میکنند. پدر این خانواده در داستان حضور ندارد و مریم و یادگار به شرح زندگی خود با مادر، دوستان و همسایههایشان طی دو فصل میپردازند.