کتاب ویرجینیا وولف (زندگینامه) نوشتهی کوئنتین بل و ترجمهی سهیلا بسکی است. کوئنتین بل نویسنده، نقاش، مجسمهساز، سفالگر، منتقد ادبی و تاریخنگار هنری قرنبیستمی و همچنین خواهرزادهی ویرجینیا وولف بود. او در این کتاب به سرگذشت ویرجینیا وولف پرداخته و سعی کرده است تا چهرهی کمتردیدهشدهی او را به خواننده نشان دهد. بل استاد افتخاری رشتهی تاریخ و نظریهی هنر در دانشگاه ساسکس بوده و چندین سمت دانشگاهی دیگر نیز داشته است. برخی از آثار او عبارتاند از: دربارهی ظرایف انسانی، روژه مونتان، مکاتب طراحی و هنرمندان دورهی ویکتوریا.
آدلاین ویرجینیا وولف، رماننویس، مقالهنویس، ناشر و منتقد انگلیسی بود. او از سال ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۱ در دانشکدهی بانوان کالج کینگز لندن تحصیل کرد و با فعالان حقوق زنان که برای تغییر و بهبود شرایط تحصیلات زنان تلاش میکردند، آشنا شد. برادران او که در کمبریج تحصیل کرده بودند و دسترسی به کتابخانهی بزرگ پدرش، از دیگر موضوعات اثرگذار در زندگی او بودند. او با لئونارد وولف، دوست قدیمی برادرش، ازدواج کرد و همراه او انتشارات هوکارث را بنیان نهاد. انتشارات هوکارث از نویسندگان جوان و تازهکار آن دوران حمایت و آثار آنان را منتشر میکرد.
ویرجینیا وولف در طول عمرش افراد زیادی را از دست داد و همین موجب افسردگیهای شدید دورهای در او میشد. اینطور به نظر میآید که وولف دچار اختلال دوقطبی بوده که در آن زمان درمانی برایش وجود نداشت و وضعیت او شدید و شدیدتر میشد. ویرجینیا وولف در سن ۵۹ سالگی با غرق کردن خود در روزدخانه، به زندگیاش پایان داد. او در قسمتی از آخرین یادداشت خود برای همسرش اینطور نوشته است: «میخواهم بگویم تمام خوشحالی زندگیام را به تو مدیونم. تو با همهچیز من ساختی و بهطور باورنکردنی نسبت به من مهربان و صبور بودی. میخواهم بگویم… همه این را میدانند. اگر کسی میتوانست من را نجات دهد، آن شخص تو بودی. همهچیز بهجز اطمینان به خوبی تو، مرا ترک کرده است. دیگر نمیتوانم به خراب کردن زندگی تو ادامه دهم. فکر نمیکنم هیچ دو نفری به اندازهی ما شاد بوده باشند.» بدن بیجان او یک ماه بعد در کنار رودخانه توسط چند کودک پیدا شد. پیکر او در حضور همسرش سوزانده و خاکسترش در حیاط خانه به خاک سپرده شد.