«نیمه تاریک وجود» از بخشی از وجود شما سخن میگوید که به روی آن چشم بسته و نادیدهاش گرفتهاید؛ بخشی از خود شما که بدون پذیرش آن هیچگاه کامل نخواهید شد و به یکپارچگی دست نخواهید یافت. دبی فورد در این اثر به شما یادآور میشود که هریک از ویژگیهای انسانی همچون موهبتی خداداد هستند که کاربرد و نقشی خاص در ابراز خویشتن حقیقی ما دارند. ازاینرو تقسیمبندی آنها به خوب و بد از دیدگاه تنگ و بستهی ما سرچشمه میگیرد و تنها به محدودیتمان در هماهنگی با جریان سرشار و پرتکاپوی هستی میانجامد. او با شرح نمونههایی زنده، شفاف و تکاندهنده از تجارب خود و مراجعهکنندگانش، چشمها را به بیکرانگی وجود انسانی میگشاید و اثبات میکند که همان بخشهای مطرود وجودمان گنجهایی مدفون در تاریکی هستند که چنانچه آنها را بجوییم و بیابیم، میتوانیم از دایرهی سرگشتگی تکرار شکستها، ناامیدیها و درجازدنها در زندگی خود فراتر رویم و آنگونه که شایسته هستیم، زندگی کنیم.