مری لمبرت همیشه در جزیرهی محبوبش، مارتاز واینیارد، احساس امنیت کرده است. پدرِ پدرِ پدربزرگ او مهاجری انگلیسی و از اولین ساکنان جزیرهی ناشنوایان بوده و حالا بعد از گذشت صد سال، بسیاری از مردم آنجا، ازجمله مری، ناشنوا هستند و تقریباً همه میتوانند با زبان اشاره باهم ارتباط برقرار کنند...
کتاب «پاستیلهای بنفش» داستان زندگی جکسون و دوست خیالیاش است. وضعیت زندگی خانوادهی جکسون، چند وقتی است که تعریف چندانی ندارد. آنها نه پولی برای اجارهی خانه دارند و نه پولی برای غذا. وضعیت چنان بحرانی است که جکسون، پدر و مادر و خواهر کوچکترش شاید دوباره مجبور شوند در مینیونشان زندگی کنند. و اما کرنشا...
در مهمانخانهای قدیمی و اسرارآمیز در جنگلهای «ورمانت»، لوسترها بیدلیل به حرکت درمیآیند، چراغها روشن و خاموش میشوند و صدای رادیو تا بالاترین حد افزایش مییابد و سایههایی روی دیوارها حرکت میکنند...
کتاب "زندگی به صرف انبه"، رمانی جذاب دربارهی مفهوم از دست دادن عزیزان است که به مخاطب میآموزد اگرچه هر فقدانی بسیار دردناک است، اما در نهایت روبهرو شدن با واقعیت و پذیرش آن میتواند به ما در ادامهی زندگی کمک کند.