و دربارة وضعیت بد و زندگی او سر کارش، و پدر و مادرش است تا این که وی درست اول ماهی که توتفرنگیها سرخ میشوند، زیر ماشین له و لورده میشود. این کتاب شامل مجموعه داستانهای کوتاه از نگارنده است و نام برخی از آنها عبارت اند از: نقاب؛ گم میکنی که پیدایت کنم لابد، ماهی که توتفرنگیها سرخ میشوند، آهنگ نامتوازن یک روح، دست در دست بچه اش توی پیاده روهای کثیف، تریلوژی شیطان، و فردا نیاید و رعنا بیاید، از جنگ تا همه چیز.