خیلی زود فرانکلین دیگر از بازی لذت نمیبرد. راسو هیچکاری را درست انجام نمیداد. او نمیتوانست سریع اسکیت کند یا به توپ هاکی درست ضربه بزند. او نمیتوانست بهطور گروهی بازی کند و حتی یک گل بزند. وقتی فرانکلین میخواست سد تیم رقیب را بشکند، راسو زمین خورد و با ضربهای که به فرانکلین زد او را هم به زمین انداخت.