فرانکلین میخواهد اسباببازی محبوبش را بخرد؛ اما به اندازهی کافی پول ندارد. او از پدرش میخواهد که باقی پول را به او بپردازد و پدر برای او شرطی میگذارد. آنها با هم معاملهای میکنند...