ترگل و سبحانم دیگه خیالشون راحت شد مونده به مراسم عروسی چشمانش آنقدر نفوذناپذیر شده که نمی توان چیزی را فهمید حالت صورتش کاملا عادی است و همین رستم را می ترساند همین چندوقت پیش بود که به خاطر ترگل کل این اتاق را کن فیکون کرد و حالا خبر ازدواجش را شنیده و اینگونه آرام می رود، ترسناک است.
اصلا کجا می رود؟