کتاب شیاطین (جنزدگان) متمایزترین نوشتهی فیودور داستایفسکی است که سروش حبیبی آن را ترجمه کرده است. برخی از منتقدان، داستایفسکی را بزرگترین نویسندهی روانشناختی جهان میدانند که هریک از قهرمانها و شخصیتهای داستانهای خود را با همهی پیچیدگیهای ذهنی یک انسان خلق میکند. رمان یادداشتهای زیرزمینی وی نخستین نوشتهی ادبی اگزیستانسیال دنیاست. از این نویسندهی بزرگ و نامدار روسی آثار بسیاری به چاپ رسیده که برخی از آنها عبارتاند از: ابله، جنایت و مکافات، قمازباز، همیشه شوهر، برادران کارامازوف و خاطرات خانهی اموات.
کتاب شیاطین که با دیگر آثار داستایفسکی متفاوت است، با توصیفی از شخصی به نام ستپان ترافیمویچ ورخاوینسکی آغاز میشود که پدر معنوی و پرورشدهندهی شخصیت اصلی داستان، ستاوروگین است. هریک از شخصیتها و نقشهای داستان وجهی از شخصیت پیچیدهی قهرمان داستان را روشن میکنند. در این داستان، گروهی انقلابی وجود دارند که میخواهند تحتتأثیر اندیشههای اروپای غربی، حکومت وقت و سلطهی کلیسا را از بین ببرند. از عدهای در این میان سوءاستفاده میشود و بازیچهی دست گروههای رادیکال و تندرو قرار میگیرند. با از بین رفتن قدرت تعقل و شدت یافتن تعصب در افراد، آنها به ماشینی برای کشتار و خونریزی بدل میشوند. شخصیت اصلی داستان، ستاوروگین، یکی از همان شیطانهایی است که داستایفسکی در طول کتاب معرفی میکند. ستاوروگین به همان اندازه که بر ذهن اطرافیان خود نفوذ دارد، خودخواه، ترسناک و بیاخلاق است و دیگران را به انجام هر کاری وامیدارد.
داستایفسکی با خلق رمان شیاطین، پیامدهای پوچگرایی سیاسی و اخلاقی دههی 1860 روسیه را مجسم میسازد. نویسنده در آفرینش این رمان، یک واقعیت تاریخی را (کشته شدن جوانی انقلابی توسط همرزمانش) در نظر داشته و در شخصیتپردازیهای داستان بسیار موشکافانه و ظریف عمل کرده است.