اما مادرش هیچ وقت به او اجازه نمی دهد تا او آنطور که می خواهد، زندگی کند. مادر معتقد است او دخترٍ شاه است، در نتیجه باید مثل یک شاهزاده رفتار کند. مریدا که از امر و نهی های مادر به ستوه آمده، وقتی به شکلی اتفاقی با یک جادوگر برخورد می کند، از او می خواهد که طلسمی درست کند تا مادر دیگر نتواند به او دستور بدهد …