درسگفتار روسو مواجهی غافگليرکننده دلوز و روسو است. دلوز مفاهيم کليدی انديشی خود را از دل انديشی روسو بيرون می کشد و او را به متفکر تکوين و بالقوگی و نهفتگی و فعليت بدل می کند. اهتمام روسو آشتی کشاکشهای فرد و نوع انسان است و دلوز در سراسر درسگفتارها لايههای مختلف اين مسئله را شرح می دهد؛ از قرارداد اجتماعی و جامعه و فرد و نوع انسان تا شرارت و لئامت و منفعت. شرايطی که لئامت را ممکن می کند در هر وضعيت اجتماعی متعينی برقرار است. به رغم گفتههای پراکنده سبک مغزان و لئيمان، چيزی به نام لئامت بدون منفعت وجود ندارد. هر لئامتی يا از سر منفعت است يا تلافی و جبران. هيچ لئامتی وجود ندارد که ذيل مناسبات سرکوب و منافع پيچيده اجتماعی نباشد. روسو يکی از آن نويسندگانی است که می دانست چگونه مناسبات سرکوب و ساختارهای اجتماعی پيش شرط آن را تحليل کند.