این کتاب را من برای شنونده عامی، اما با هوش و علاقمند به موسیقی نوشتهام. کوشیدهام که جمعیت موسیقی به لحاظ تاریخی، از کلاودیو مونته وردی تا امروز فراهم آید هیچ نابغه و موسیقیدان و آهنگساز برزگی را ندیدهایم که از گذشتگان خود تاثیر نگرفته باشد. کارل موک رهبر ارکستر اهل آلمان با طنز مخصوصی. این موضوع را بیان کرده، و بعد هم به آینده موسیقی پس از تحویل قرن اشاره نموده. هم او یک بار مجبور شد با آهنگسازی کار کند که میگفتند یک دنده، تک رو، و لجباز است، حرف هیچ کس را قبول ندارد، یک فرد گرای کامل. رهبر ارکستر که تا آن تاریخ قطعهای از آن دست نشنیده بود، و هیچ اشاره از گذشتگان در آن مشاهده نمیکرد، گفت: ” آه آقا جان، این قطعه شما خیلی عجیب است، از جایی که من می آیم همه پدر و مادر دارند.” سعی کرده ام به روحیات و منش آهنگسازان نیز به لحاظ شناخت رفتارشان اشارهای کرده باشم. هنگامی که چاپ اول این کتاب منتشر میشد چنین مقصودی متداول نبود. امروز هم البته چندان معمول نیست. بسیاری از پژوهندگان و علاقمندان به موسیقی براین عقیدهاند که اثر بیش از صاحب اثر اهمیت دارد، میگویند یک قطعه بهتر از هر چیز میتواند مفهوم و معنای موسیقی را انتقال دهد … از مقدمه کتاب