خوان سالواتی یرا در نه سالگی، پس از سانحهای در اسب سواری لال میشود. او در بیست سالگی، مخفیانه شروع به کشیدن نقاشی روی طومارهای بلندی میکند که در آن به طور دقیق شش دهه زندگی خود را در روستایی در مرز رودخانه آرژانتین و اروگوئه شرح میدهد. پس از مرگ سالواتور، پسرانش از بوینس آیرس به روستای محل زندگی پدر می روند تا میراث به جای مانده از پدر را تقسیم کنند. آن ها با انباری روبهرو میشوند که چهار کیلومتر نقاشی در آن بسته@بندی شده است. برادران می خواهند انباری که در طومارهای نقاشی در آن نگهداری میشود را به تاجری محلی بفروشند، اما ابتدا مجبور هستند که از شر شصت طومار نقاشی شده پدر خلاص شوند. برادران در نهایت موفق میشوند با گالری هنری آمستردام وارد مذاکره و سپس معامله شوند. متصدیان موزه از اروپا برای به دست آوردن این اثر هنری عجیب و غریب تماس میگیرند. اما یکی از ضروری ترین طومارها گم شده است...