و با همان واقعیتها به ساختار فیلم طوری شکل دهد که گویای آن حقیقت باشد. از این روش، بیش از همه در ساختن سه فیلم از سه شخصیت واقعی استفاده کردهام. در جلسات نمایش همین فیلمها بود که به فکر نوشتن این کتاب افتادم. پرسشهایی که معمولا پس از نمایش فیلم طرح میشد گاه خاطرهای به یادم میآورد که ساعتی پس از پایان جلسه، در هجوم کار و گرفتاریهای روزانه گم میشد، اما در جلسهی دیگری تقریبا به همان شکل دوباره میآمد. وقتی این اتفاق بارها روی داد، دریافتم آن خاطرهها در برابر گذر زمان مقاومت میکنند و اگر من برای توضیح مسئله یا موضوعی همواره به آنها رجوع میکنم به خاطر بهرهای است که از حقیقت دارند. اینها همهجور خاطرهای هستند. از فردی و اجتماعی گرفته تا زیبایی شناسانه و خانوادگی، و همگی در پیوند با حرفهام. اینها را ننشستم یکباره بنویسم. از وقتی تصمیم به نوشتن گرفتم، چون میدانستم به مناسبتی باز خواهند آمد منتظر ماندم و در مناسبتهایی که ظاهر شدند، در همان شکل ظهور ثبتشان کردم، سپس چیدم و کاستم و افزودم...