لختی نور در گوشهای به صحنه میآید. نقیب جوانی حدوداً بیست و پنج ساله با قدی متوسط، و دوتاری در دست خیره مانده است. نقیب: (روی دوتار دست میکشد.) تمام تار و پود این دوتار یک طرف و درد بیدرمون این سازم یک طرف. انگار یک سیم این تار مال خودشه...