بحران محیطزیست طبیعی جلوهٔ بیرونی بحرانی در روان مردان و زنانی است، که چون از «آسمان» به خاطر «زمین» روی تافتهاند، اینک در آستانهٔ تخریب خود زمین نیز قرار گرفتهاند. بحران زیستمحیطی نه به صرف راهحلهای خطابی و صوری، بلکه به مرگ و نوزایی انسان متجدد و جهانبینی او نیاز دارد. لازم نیست و در واقع نمیتوان، آنگونه که برخی ادعا کردهاند، انسان را «از نو خلق کرد»، بلکه آدمی باید بهعنوان انسان سنتی یا انسان پاپگونه [خلیفةالله]، پل میان آسمان و زمین، تولدی دوباره پیدا کند و عالم طبیعت باید بار دیگر به همان صورتی که همیشه بوده است ــ یعنی بهصورت قلمروی مقدس که نیروهای خلاّق الهی را منعکس میسازدــ تصور شود. باید معرفت دینی دربارهٔ طبیعت، جهانشناسیهای سنتی و علوم مقدسی را که کماکان در بسیاری از نواحی غیرغربی عالم محفوظ است، حیاتی دوباره بخشید و درعینحال میراث خود سنت غربی در این حوزه را نیز بهصورتی جدی احیا کرد.