کتاب دگرگونی اثر میشل بوتور، شاعر و نویسندهی فرانسوی است. بوتور در کنار نویسندگان فرانسوی دیگری همچون آلن روبگرییه، ناتالی ساروت و مارگریت قرار میگرفت که تمایل داشتند از سنتهای رماننویسی فاصله بگیرند و شیوهای نو را خطمشی کار خود قرار دهند. حذف طرح داستان و شخصیتپردازی و پرداختن به جزئیات از اقدامات این نویسندگان برای ایجاد طرحی نو در رماننویسی بود.
بوتور در دگرگونی بهکلی پیوندش را با رمان سنتی قطع نکرده است: شخصیت داستان را کموبیش توصیف کرده و دربارهی طرح داستان و توصیف سایر شخصیتها هم یکباره روشی نامألوف را در پیش نگرفته؛ اما رمانش یک ویژگی خاص دارد و آن هم استفاده از روایت دومشخص است. این شکل از روایت همذاتپنداری بینظیر مخاطب را با شخصیت داستان ایجاد میکند.
شخصیت داستان دگرگونی مردی میانسال است که میخواهد بین دو زن یکی را انتخاب کند: همسرش که در پاریس زندگی میکند و معشوقهاش که در رم ساکن است و طی دو سال گذشته ماهی یکبار به بهانهی سفرهای کاریاش با او ملاقات کرده. او بدون اطلاع معشوقهاش عازم رم است تا به او بگوید تصمیم گرفته همسرش را ترک کند. این مرد در کوپهی یک قطار درجهسه نشسته و طی سفری بیستودوساعته از پاریس به رم، در ذهنش و با کلنجار با وجدانش مشغول تصمیمگیری و سبکسنگین کردن وضعیت است. در روند همین تفکرات و خودگوییهاست که تغییری پنهانی و تدریجی در نظراتش رخ میدهد. درواقع عنوان کتاب توصیف همین تغییر تدریجی است.
این کتاب را مهستی بحرینی به فارسی برگردانده است. در بخشی از متن آمده است:
«این مرد با عصبانیت از اینکه ایستادهاید و تکان نمیخورید، براندازتان میکند، چون پاهایتان مزاحم پاهایش است. دلش میخواهد ازتان خواهش کند که بنشینید، اما کلمات حتی تا لبهای خجولش هم نمیرسند، و او رویش را به سوی شیشهی پنجره برمیگرداند و با انگشت اشاره پردهی آبی پایینافتاده را که علامت اختصاری S.N.C.F روی آن بافته شده است، کنار میزند.»