خالق اثر پیش رو سیمون وی است؛ قدیسی مطرود در عصر از خودبیگانگی، قدیسی از جنس زمانهی ما، بانوی جوانی که تا پیش از مرگ شهادتگونهاش، کمتر شناخته شده بود و پس از آن در عرض هشت سال ذهن بسیاری از غربیان را به خود مشغول کرد. هرچند بهندرت میتوان کسی را یافت که با عقاید مذهبی او کاملا موافق باشد یا بتواند زندگی معصومانهاش را پیروی کند، بااینوجود برای انسان، بیگانهای شبیه به عارفان و شاهدان حق نیست؛ زندگی او شبیه به رازی کهن در مکاشفهای الهی است که ریشه در جهانی آشنا برای ما دارد. او در صحبت از مسائل ایمانی مصلحت اهل کفر را در نظر میگیرد و از اصول عقاید کلیسا با زبانی مناسب جماعت بیگانه از کلیسا سخن میگوید.
سیمون وی عارفی ناخواسته بود، یک تندروی لاادری که ناگهان مجذوب خداوند شده بود، اما کوشید تا از افراطیگری برای جبران گذشتهی خود اجتناب کند.